مهرانامهرانا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره
ابجی مبیناابجی مبینا، تا این لحظه: 21 سال و 8 ماه سن داره

مهرانا جون

ببخشید...

سلام ببخشید که خیلی وقته پست نگذاشتم آخه رفته بو دیم رامسر جاتون خالی خیلی خوش گذشت عکساشم تو راهه هنوز تو کامپیوتر نریختم ...
15 مهر 1394

شیطونی های مهرانا

ببخشید پست نمی گذارم آخه این مهرانا و این کلاس ها و بعدشم مدرسه ووواااااااااییییییییییییی خیلی سخته این مهرانا هم اینقدر شیطونی می کنه تازه جدیدا وقتی بهش می گم حالت چطوره بهم می گه: عالی به قیاوش زیاد نمیاد شیطون با شه اما یک وروجکی هست که نگو! تازه بعضی وقتا به من می گه بچه پررو دیگه از این بشتر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...
29 شهريور 1394

تولد آبجی

این تولد منه که من و مامان و بابا و مهرانا جون باهم بودیم و مامانم این چیز هارو درست کرد: این ژله را مامانم با گل درست کرد و گلش هم خوردنی بود. اون ژله وسط کیک هم توی تخم مرغ درست شده. این ژله اول سالم بود و بعد به لطف مهرانا این جوری شد:       ...
27 شهريور 1394

مهرانا با عینک من

مهرانا جون پا تو کفش بزرگ ترا می گذاشته .عینک منو گذاشته رو چشمش. تازه از من یاد گرفته و عینک رو بالا ی سرش هم می گذراره ...
27 شهريور 1394

عروسی تمام شد!!!!!!!!

سلام به همگی از تهران برگشتیم و عروسی خاله جون من و مهرانا هم تموم شد این آخرین خالم بود. خیلی خوش گذشت اما خوب دلمونم گرفت و البته کلی هم رقصیدیم . مهرانا داعم در حال گم شدن در سالن بود برای مثال وقتی عروس و داماد اومدن گمشده بود و روی جای عروس و داماد در حال درست زدن پیداش کردیم یک جاهم وسط عروسی روی یک صندلی داشت گریه می کرد. این هم عکس های عروسی،بفرمایید: این غذاش بود.   بقیه عکس ها دست خالمه. که بزودی خواهید دید ...
26 شهريور 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرانا جون می باشد